چهارشنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۹

عجب روزی بود امروز!

صبح کلی طول کشید که حاضر بشم. کت و شلوار پوشیدم با کفش پاشنه بلند. سرتا پا مشکی. یه کم آرایش کردم. موهایم را اتو کردم، شاید کمتر پف کند که با این رطوبت هوا، چندان هم فرقی نکرد. استرس داشتم. ساعت 3 مصاحبه داشتم برای یک کارآموزی در بخش IT دانشگاه. یک مصاحبه نیم ساعتی تلفنی را هفته پیش گذرانده بودم و دعوتم کرده بودند برای مصاحبه حضوری.
ساعت 1 با استادم جلسه داشتم و برنامه ام جواب نمی داد. مغزم کار نمی کرد اصلا. با استادم صحبت کردم که جلسه امروز را کنسل کنیم. قبول کرد. خوشحال شدم. نشستم به مطالعه. مدارکم را آماده کردم. طبق معمول که هروقت عجله داری، کامپیوتر قفل می کند! مجبور شدم سخت افزاری کامپیوترم را خاموش و روشن کنم. هر طور بود 5 دقیقه به 3 رسیدم به محل مصاحبه.
مصاحبه با تیم تکنیکی بود؛ 5 نفر بودند. تعجب کردم! برای یک کارآموزی پاره وقت. سوالها ساده بود و منطقی. چند بار تپق زدم. دهنم خشک شده بود. گفتن آب می خوری؟ گفتم آره. برام یک لیوان آب آوردن. خیلی خوش برخورد بودند.
برگشتم اتاقم. همش به سوتیها و تپقها فکر می کردم. برنامه ام جواب نمی داد. نیم ساعت بعد، یک ایمیل گرفتم که ازم خوششون آمده و فردا برای مصاحبه با مدیران، وقت بدهم. لباس رسمی هم لازم نیست بپوشم. باورم نمی شد که قبول شدم.
شب موقع برگشت، باد گرمی می وزید با بوی شرجی و تابستان. تصمیم گرفتم که فردا بلوز قرمز و مشکی ام را بپوشم با کفشهای تابستانی.

شنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۹

خداحافظ زمستان

هفته پیش تعطیلات بهاره بود گرچه من هر روز دانشگاه بودم و تازه دیشب برای اولین بار بعد از مدتها تونستم 13 ساعت بدون وقفه بخوابم. البته نتیجه اش این بود که امروز سردرد داشتم شاید چون عادت نداشتم!
زمستانی که گذشت برای شیکاگو زمستان خیلی سردی نبود و روزهای برفی قشنگی داشتیم.




ردپای سنجابها را روی برف ببینید.

جمعه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۹

روز سنت پاتریک

هفته پیش، روز 17 مارس، روز سنت پاتریک بود که یک جشن ایرلندی است با رنگ سبز و نماد گشنیز. این عید به اسم یک کشیش کاتولیک نامگذاری شده و در قرن 16 به صورت جشن رسمی درآمده، اما اولین فستیوال سنت پاتریک در سال 1996 برگزار شده. رودخانه شیکاگو را هم هرساله چند روز به رنگ سبز در می آورند.

رودخانه شیکاگو در حال سبز رنگ شدن



شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۸

سال نو مبارک

ده ساعت بیشتر به سال نو نمانده و من با یک عالمه کار نکرده، دارم وبلاگ می خوانم. امیدوارم که سال آینده برای ایرانی ها سال خوبی باشه.
برای خودم هم ....

خداحافظ زمستان